خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

که نوشتن قطعا یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست برای انسان.
که حتا اگه خوب نمی‌نویسیم هم، بنویسیم.
که ثبت بشه.
که بدونیم چقدر تغییر می‌کنه اوضاع.

کاغذهای ورق‌خورده

[ فضا را تیره می‌دارد ]

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۳۵ ب.ظ

اومده نشسته رو به روم. زل زده به یه گوشه.

می‌گم: «چیه؟ چرا سرگردونی؟»

می‌گه: «دلم بارون می‌خواد. از اون بارونا که کم کم شدید می‌شه و کل وجودمونو خیس می‌کنه. بعد تو غرغر می‌کنی که موهام خیس شد و زشت شدم. از اونا که بعدش باید بریم بچسبیم به شوفاژ که نکنه سرما بخوریم و مجبور شیم سه روز کامل بخوابیم تا خوب شیم.»

بهش می‌گم: «چیه حالا قنبرک زدی یه گوشه خیره به آفاق مغربی منتظر بارون؟»

یه نگاه بهم می‌کنه که کل وجودم می‌لرزه: «اصلا یادته بارونو؟ بوی خاکو یادته؟ صدای قطره‌هاش که می‌خوره تو شیشه رو؟ بعدترش که شدید می‌شه و صدای شرشر آبی که از ناودونا می‌ریزه پایین چی؟ یادت میاد هوا چجوری تازه می‌شه؟ نه. یادت رفته از بس نبوده.»

ته تهشم که معلومه. طبق معمول یکم زل می‌زنم تو چشماش. حل نمی‌شم. غرق نمی‌شم. خسته می‌شم. سرمو می‌ندازم پایین و منتظر بارون می‌شینم.


«... ولی هرگز نمی‌بارد.»



پ.ن.: این حجم از حوصله سر رفتن بی‌سابقه‌ست. 

+ یکی بیاد با هم فرار کنیم از این همه کلیشه.

* آهنگ بارون بهادر زمانی

  • ۹۶/۰۸/۱۶
  • ع. ا.

نظرات  (۷)

میشه منم باهاش صحبت کنم ؟ 
حرفاش خیلی قشنگه 
فرار کنیم از اینهمه کلیشه .
خالی کنیم همه چی رو .بارون بیاد بشوره ببره آلودگی ایامو !
پاسخ:
معمولا خوابه. سری بعدی که بیدار شد خبرت می‌کنم. :))
همه آلودگی‌ست این ایام!
یاد ۱۳ فروردین افتادم . شب قبل ۱۳ فروردین .
:)
+منتظرم !
پاسخ:
ای تف.
بزن بریم پسر بزن بریم

+این اسمون پایین وبلاگ چه قشنگه
پاسخ:
به ببین کی این‌جاست :»
بزن بریم👊🏃

+ تشکرات! ^^ نمی‌دونم چرا تو گوشی فقط اون پایین می‌افته. با کامپیوتر اگه بیای کل پس‌زمینه رو پوشش می‌ده. ^_^
غمبرک نیس اون ؟ 
پاییز تموم شد یه بارون درست درمون نیومد :/
انقد بارون طلب داریم که باید از کمبود دیوار برای خط زدن روز های بدون بارون گلایه کنیم و مجبوریم دیوار رو پاک کنیم و دیگه حتی یادمون نیاد چند تا بارون طلب داشتیم ..
پاسخ:
نه اتفاقا اولش داشتم همون‌طوری می‌نوشتم ولی بعد با معین چک کردمش دیدم قنبرک درسته!
ببین نصفش رفته یه زمستون توش گنجونده شده و یه تابستون و یه بهار. پاییزش نبومده هنوز. 
آخ.
دلم بارون میخاد بدون هیج کس تنها ..
پاسخ:
بیا با هم به زندگی تف بندازیم.
چرا نمی باره عطیه؟ چرا نمی باره عطیه؟
پاسخ:
آه شایا. آه.
چه‌قدر چهرازی‌گونه‌ست!
*در راستای بحث قبلی؛ حداقل هر از چند گاهی یه اثر حیاتی نشون بدین، اتفاقی نمی‌افته :-‹
پاسخ:
چند تا از جمله‌هاش مث اون شد. 🚶
* آخه تعداد معدودی از پستات قابلیت اثرگذاری دارن :/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی