خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

که نوشتن قطعا یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست برای انسان.
که حتا اگه خوب نمی‌نویسیم هم، بنویسیم.
که ثبت بشه.
که بدونیم چقدر تغییر می‌کنه اوضاع.

کاغذهای ورق‌خورده

[ احساسات منقرض شده ]

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۶ ب.ظ

نگاه که میکنی، پره از یادگاری؛ رو دیوارا، نیمکتا، حاشیه تخته ها...

نگاه که میکنی، پره از آدم؛ همون آدما، چند نفر کمتر، چند نفر بیشتر...

نگاه که میکنی، پره از سرُ صدا؛ خنده و گریه، فریاد ُ زمزمه...

ولی انگار یه چیزی کمه؛ یه چیزی مثل محبت؟ دوستی؟ خوشبختی؟... نه! فکر نکنم.

نگاه که میکنی، دوستی هست، محبت هست، خوشبختی هست.

چی کمه؟

شاید سادگی. شاید بی ریایی.

نگاه که میکنی، یه احساس ِ سنگینی پیدا میکنی؛ یه چیز ِ اضافه، یه چیزی مثل رقابت، مثل حسادت، مثل طمع.

شاید نگاه کردنت ـَم فرق کرده، شاید باید لنز دوربینتو عوض کنی! لنزـای اونجا بهتر بودن! با لنزـای اونجا همه چی شفاف تر بود، زیبا تر بود، آبی تر بود... !

شاید نسل لنزـای خوب منقرض شده!

اینجا، نگاه که میکنی، نمیفهمی چی درسته و چی غلط.

اینجا، انگار همه چیز مشکوکه.

شاید نسل ِ اطمینان منقرض شده!

نگاه که میکنی، احساسات ِ بد از گوشه و کنار حمله میکنن ُ انگار قصد دارن خفه ـَت کنن. بغض تو گلوت گیر میکنه ُ قصد ترکیدن ـَم نداره.

اینجا، انگار یه چیزی کم شده، گم شده، منقرض شده.

آره؛ اینجا انگار بعضی احساسات منقرض شدن.

 

 

#اینجا_همه_ی_آدم_ها_اینجوری_اند

 

 

 

 

___________________________________________________

 

+ نورسیده جان! قدمت مبارک  :   )     >>>>

 

 

 

 

 

  • ۹۳/۰۹/۲۴
  • ع. ا.

نظرات  (۳)

  • ملک ! [ چغندرى آبى در میان هویج هاى نارنجى ]
  • خب اینو امروز برام خوندى ! [تنهایى به این نتیجه رسیدم :| ] الان اصن یادم نیس حالم ندارم دوباره بخونمش ! خستم ! مى فهمى ؟ :))) اون موقه که خوندى به نظرم قشنگ میومد لابد الانم اگه بخونم به نظرم قشنگ خواهد اومد ! پس قشنگه و اینا و اینا و اینا ! آفرین و مشالا و لى لى لى و نى ناى ناى و اینا ! :| [ درس خوندم ! مى فهمى ؟ درررس ! :)) ] قدم اون نورسیده هه عم مبارک باشه ! فردا عکسشو میارى مى بینمش احتمالن لابد دیگه ! خب من خیلى دارم هذیون مى گم دیگه ! خلاصه اینجا همه ى آدم ها اینجورى اند ! :     )
    پاسخ:
    چغندر آبی بین هویجای نارنجی؟ :)))) نارنجی چرا؟ :))) به ُ به ُ به، بَبَه به! متوجهم - _____- خســـــــــــــــــته! :))) پــــــــــابـــــــــو :))) یویویویو رو یادت رف :))))))   [ درس؟ o_O چی؟ جلل خالق! :)))) ] مبارک مبارک ^___^ هذیون گفتنت که چیز جدیدی نیس فرزندم  [ اشو ]  :    )  اینجوری اند :   )
  • بزودی در این مکان اسم قرار خواهد گرفت
  • خوب بودهمیناحتمالا طبق معمول نظر دادی ثبت نشدهنه انصافا خوب بود راستش جمله برا  تعریف کردن پیدا نمیکنم
    پاسخ:
    مرسی :   ) نه حقیقتا ندادم. دروغ چرا؟ آخرین باری که اومدم وبتون همون موقعی بود که گفتی بیا غافلگیر و فلان. میشه زودتر یه اسم ثابت یا مشخص بذاری؟ من مطمئن نیستم خودتی یا نه. چون چند نفر هستن که خیلی کامنت میذارم و ثبت نمیشه. مرسی . مرسی ^ ___^
    آخی... چ خوب بود... قدم کی نورسیده؟ مبارک باشه قدمش ب هرحال...
    پاسخ:
    سپاس :    } پسرخالم :>

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی