خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

که نوشتن قطعا یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست برای انسان.
که حتا اگه خوب نمی‌نویسیم هم، بنویسیم.
که ثبت بشه.
که بدونیم چقدر تغییر می‌کنه اوضاع.

کاغذهای ورق‌خورده

محض خالی نبودن عریضه مینویسیم

شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ب.ظ

چند وقتی بود که دلمان میخواست این صفحه ی "+ارسال مطلب جدید" را باز کنیم و بنویسیم...از آنجایی که در مواقع کاملا افتضاحی دست به حرکاتی میزنیم،تصمیم گرفتیم قبل امتحانات ترم پستی بنویسیم تا شب قبل امتحان ریاضی نزند به سرمان و بنشینیم عین آدم درس بخوانیم (که البته مسلم است باز هم مثل آدم نمینشینیم سر درسمان!)

روی "+" کنار نظرات کلیک میکنیم و شروع میکنیم به خالی کردن اراجیف درون مغزمان بر روی کیبورد...و هنوز خودمان هم نفهمیدیم دلیل این مدلی نوشتن و این چیزها را نوشتن چیست! شاید جوگیری  لحظه ای به وجودمان هجوم آورده و سعی داریم مانند کیمیا بنویسیم...شاید!!!!...و شاید همین جوگیری لحظه ای، بعد از تایپ اراجیفمان از بین برود و با هم پاک کنیم....البته در اینجا لازم به ذکر است که نوشته های کیمیا هدفی بسیار زیبا دارند اما نوشته ی بنده نه تنها هدفی ندارد بلکه اراجیفی بیش نیست که سر هم بندی شده است...ولی به هر حال دوست داریم این مدلی نوشتن را

دیگر چه بگوییم از مغز مغشوشمان؟

بدی اش این است که چیزهای بسیار بی ربط به هم در ذهنمان بالا و پایین میروند... وما نمیدانیم با این ها چه کنیم...!

محیا چند روز پیش دفتری به ما داد وگفت هرچه درون ذهنمان است را بر روی یک صفحه اش بنویسیم...و نتیجه چیزی نشد جز متن یک سری آهنگ....و چندین کلمه ی بی ربط که با خواندنشان محیا از خنده سرخ شده بود...و هنوز ما در عجبیم که با این همه متن آهنگ و این همه کلمه غوطه ور در مغز،درس هایی چون زیست و کامپیوتر چگونه در مغزمان جای گرفته اند؟؟؟(بقیه ی درس ها که کلا در مغزمان جای نمیگیرند و عجیب نیست،اما این ها!)

چیز دیگری که در حال حاضر تعجب مارا بر انگیخته است این است که چرا مادر گرامی نمی آیند و مارا با خاک انداز از جلوی رایانه(!) جمع ـمان نمیکنند...جای شگفتی دارد که من چند ساعتی ست پشت رایانه نشسته ام و هیچ بلای طبیعی بر سرمان نازل نشده که هیچ،حتی تهدیدی هم صورت نگرفته است که مثلا "پسورد را عوض میکنیم" و یا "آب بر رویت میریزیم"...و هنوز ما نمیدانیم که این ها هم علائم شب یلدا است؟

شب یلدا چیز خوبیست...شبی که انار و آجیل میخوریم...و هر دفعه ما بعد از خوردن اولین جزئ تنقلات دل درد میگیریم و ما نمیدانیم چرا با خوردن حتی یک عدد نارنگی،در شب یلدا معده ـمان پر میشود؛درحالی که در شب های دیگر معده ـمان گنجایش یک انار و یک نارنگی با هم را نیز دارد!...کلا خاصیت شب یلدا این است که آدم دل درد بگیرد، حالا چه با یک نارنگی و چه با یک هندوانه! مهم دل درد است،نارنگی و هندوانه بهانه است!

ذهنمان در این لحظه بد جور درگیر شد...حالا عنوان مطلب را چه بگذاریم؟؟؟این اراجیف اسمی هم دارند؟؟؟...از لفظ اراجیف خوشمان می آید:)

یاد مجید قناد افتادیم...دقیقا مثل الان ما، یک سری "شر و ور" را پشت هم ردیف میکردند و دو مسئله ی بی ربط را به هم ربط میدادند...شاید این هم یکی از ویژگی هایی است که یک مجری باید داشته باشد...به هر حال "شر و ور" محض میگفتند ایشان،ما نیز داریم "شر و ور" محض میگوییم؛ یک پا مجری فیتیله ای هستیم برای خودمان...

× جا دارد در اینجا از تمام کسانی که اراجیف بنده را خواندند سپاسگزاری کنم :)

×× یلدا مبارک :)

  • ۹۲/۰۹/۳۰
  • ع. ا.

نظرات  (۱۰)

حالا بذا اینم باشه بشه 10 تا ! . . .
پاسخ:
دیگه رفع زحمت کن دیگه...اِنقده بدم میاد از این نظرایی که محتوا ندارن...شده شروور به هم ببافی یه چیزی بنویس که محتوا داشته باشه! :|
اینم آخریش !
سلاملکم!اومدم خوندم اراجیفی ک نوشتی رو!بیا اپ قبلیامو بخون زود چون خودم از چیزایی ک نوشتم خجالت میکشم!فقط خوندی ی نظر بده پاک کنم!فعلن!
پاسخ:
علکسلام! منور فرمودی...اراجیف زیبایی بود مگه نه؟! اومدم و دارم میخونم در حال حاضر...مرسی که به حرفم اهمیت دادی:) چشم نظر میدم... فیلن!
ســــــــــــــلـــــــــــــــــــامــــــــــ چه عجب شما تشریف فرمایی کردین!!!! دیه داشتم ناامید میشدم:(( ولی حالا اوومدی:خر کیف +خل شدم توجه نکن ++اراجیفت را خواندم آن چنانم بد نبودا حداقل ازمن بدتر نیست... همین دیه +++شب یلدا تو هم مبارک:))))))
پاسخ:
عــــلــــــــــــــــیــــــــــــــکــــــــــــ دیگه نه که من خیلی خرخونم،درسام نمیذاره بیام وب!!!! در نومیدی بسی امید است:) منور کردم من:)) +مگه نبودی عزیزم؟ ++ کلا من اراجیف هم که به هم میبافم قشنگن...کل وجودیت من قشنگه:)))) +++ اولین روز زمستانت مبارک:))))))
و من خنگی ک نشستم اراجیف تو رو بعد از مدتها خوندم..! 8-| نمیدونم چرا هی هر خط که بیشتر میخوندم بیشتر احساس میکردم اراجیف تو نیس، انگار خودم نوشتم :-" نمیدونم چرا واقعا :-؟؟ اها راستی این ملیکائه ک نظر داده،ملی ماس؟ ممنی ـته؟ من احساس کردم لحنش مثه ملی نیس..! :-؟؟ ادرس وبمم زدم اون بالا،بازم نمیدونم چرا؟؟ عـــاره دیگه.. همینا . فعلا :)
پاسخ:
حالا چرا خنگ...دلتم بخاد...!8-| شاید چون همه ـمون دسته جمعی کارمون اراجیف و شروور گفتنه:))...نمیدونم:-؟؟ نه باو فک کن ی درصد این اون ملی باشه...ممنی گلم و این شروور گفتنا؟؟؟ممن من فقط دری وری میگه :)) زدی دیگه،منم سر زدم...خیلی قشنگه 8->> آوره.....فعلن:)
  • حانیه (عضو گروه 3 کله پوک )
  • خوش به حالت یعنی کاملا خوش به حالت یعنی من دو دیقه میشینم سر کامپیوتر پارچ اب و دم پایی و انواع و اقسام چیزا رو سرم خالی میشه من که هیچ لپ تاپ بدبختم داغون می شه بعدش چرا شکست نفسی می کنی اراجیف چیه ...
    پاسخ:
    بعله... پعنی کاملا بعله.... به به...لپتاپ ندارم بنده....تازه ی مدت با تبلت میرفتم نت،بابای محترم رمز وای فای را تغییر دادند...بلی! اراجیف دوست داریم:))
    سلام :* نظری نداریم، سوال بعدی :د خیلی خوب می‌نویسی ها، ما که از این استعدادها نداریم :-هعی
    پاسخ:
    سلام عروووووس:* به درک، نداشته باش! میدونم، کلا من سراپا پر از استعدادم!...نگوووو!
    اره بسی جالب بود...خواهش میکنم ...ومرسی :دی
    پاسخ:
    مرسی! کلا وجودیت من جالبه، مگه نه؟ :دیــــ اومدم، خوندم، رفتم !!!!
    عطـــــی!! ینی میخوای بگی سرکار بودم که 3 دیقه وقت گذاشتم ، آپ ـتو خوندم ؟؟ها؟؟آره؟؟پاسخگو باش!
    پاسخ:
    کیــــــمیـــــاااااا!! ها ی همچین حالتی بود! کیـــــــــــــمیــا هووووی، چرا اینجوریه این بلاگفای بیشعور؟؟؟نه تو وبِ تو میتونم نظر بدم نه تو وبِ فرناز :|
    تو معرکه ای ...! عالی بود ... در شُرُف تجزیه بودیم ! :)) دفه ی آخرتم باشه ک ب نوشته ها و خاطره های قشنگ آقامون میگی اراجیف ...! افتــــــاد ؟! آفـرین !! :*
    پاسخ:
    من؟؟من؟؟؟...حالا چون شوما میگی چشم من معرکه ـم! :دی...تجزیه؟؟؟ چشم عیـــــــــال :)) اصلن هرچی عیالم بگه:دی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی