خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

که نوشتن قطعا یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست برای انسان.
که حتا اگه خوب نمی‌نویسیم هم، بنویسیم.
که ثبت بشه.
که بدونیم چقدر تغییر می‌کنه اوضاع.

کاغذهای ورق‌خورده

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

[ لولوخرخره‌ی من ]

شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۵۱ ق.ظ

چند لحظه بیش‌تر نبود ولی ترسش تا ابد تو ذهنم می‌مونه.


توضیح: لولوخرخره یه موجوده که توی کتاب‌های هری پاتر بود. وقتی آدما باهاش مواجه می‌شن، به شکل بزرگ‌ترین ترس اون آدم درمیاد. حالا دیگه می‌دونم اگه باهاش مواجه شم، برای من چه شکلی می‌شه.

  • ع. ا.

[ انگار که هیچ‌گاه کافی نیست. ]

پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۹ ق.ظ

یک چیزهایی هم هست که دلت می‌خواهد تمام دنیا را از وجودشان باخبر کنی ولی در عین حال می‌خواهی تمامش فقط برای خودت بماند.

هر چیزی می‌تواند باشد. یک نگاه، یک دیالوگ، یک خاطره، یک لب‌خند، یک ساعت یا حتی دقیقه، یک انسان.

و آخ از این که همه‌ی آن‌ها با هم اتفاق بیفتند. یک آخ پر از ذوق با چشم‌هایی پر از ستاره.


+ حالا ما سکوت می‌کنیم ولی حرف زیاده برای گفتن. کلمه‌هایی که بلدم، ضعیف‌تر و دم‌دستی‌تر از چیزی‌ان که بتونن منظورم رو برسونن.

  • ع. ا.

[ شب پیشین که به خوابم ماهی آمد ]

شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۸ ق.ظ

یه سری دیالوگا برام خیلی عادی‌ان. به نظرم باید گفته شن. اصلا برام مهم نیست که بقیه‌ براشون سخته یه سری حرفا رو بزنن. 

می‌گمشون و بدیش اینه که فکر می‌کنم بقیه اگه دیالوگ‌های مشابه بهم نگن یعنی ازم خوششون نمیاد مثلا. و خب هیچ وقت نمی‌فهمم فکرم حقیقت داره یا نه.

ضمیرناخودآگاهم معترضه. خواب آدم‌ها و حرف زدن‌هایی رو می‌بینه که هیچ وقت تجربه نکرده.


﴿ آدم به دلش چه‌طوری حالی کنه که اشتباه شده؟ ﴾


«... شده آگاه دلم ای ماه که تو پیشم خواهی آمد. »


دل زارم - محسن نامجو


پ.ن.: عه! ۲۰۰امین مطلبمه!!

  • ع. ا.