[ پارامغناطیس ]
میز رو گذاشتم جلوم و لپتاپ رو روشن کردم.
تلگرامم از وقتی فیلتر و بعد رفع فیلتر شده بود مشکل پیدا کرده بود.
پاکش کردم و دوباره دانلود کردم نصب کردم رو ویندوز.
رفتم تو کانال مظلومی و فیلمهای کلاس فیزیک سهشنبه رو دانلود کردم.
دو تا و نصفی بود.
یکیش رو دیدم. خوشحال شدم که دارم سعی میکنم فیزیک بخونم.
اولیه آسون بود و راحت میفهمیدم.
اومدم تو هال یکم استراحت کنم برم دومی رو ببینم.
تا همین الان نشستم رو مبل وسط هال و به چیزهایی فکر میکنم که دقیقا نمیدونم چین.
از کارگاه هنری پارسالمون گرفته تا جشن فارغالتحصیلی آیندهمون.
از کامنتای اون پست قدیمیم که آمار وبلاگمو یه تنه میکشه بالا تا اول دبیرستان کلاس رویای نوشتن.
از این که دلم میخواد فلان آدم مجازی رو ببینم در آینده تا فلان آدم واقعی.
بعد فکر میکنم که چرا باید اینا رو بنویسم اینجا؟ و بعد پستشون کنم؟ در حالی که ارتباطم با قسمت پیشنویسا هم بد نیست.
+ واقعا؟!!
+ بهش میگم مستجابالدعوهای چیزی هستی؟ میخنده. میگه دعا هم مینویسم اگه خواستی!
+ وسط درس دادن یه عبارت طلایی گفت. «دوقطبیهای پارامغناطیس پاره پارهان.» خدا خیرت بده برادر من پارسال هیچ جوره نتونستم واسه اینا رمز بذارم! :))
- ۹۶/۱۰/۳۰