[ _ ]
[ صدای حرکت مترو روی ریل ]
اگه کلا نبود که وضعیت این نبود. مسئله اینه که بوده و نیست دیگه.
گریه. گریه.
« رفتی و خیالت زمانی نمی کند مرا رها...!»
- کی رفته؟
- باورت می شه اگه بگم نمی دونم؟
« تو رو از دور دلم دید اما نمی دونست چه سرابی دیده.»
سراب. بودنت مثل سراب بود تو یه بیابون خشک و بی آب و علف. "بودنت"؟ یا "نبودنت"؟
- فهمیدم کی رفته!
- اون؟ کجا رفته؟ چرا چرت می گی؟
« اوهام، می سپارد ما را، به دنیایی میرا. »
[ صدای کشیده شدن چرخ دستی کف واگن قطار هاگوارتز ]
- شکلات بخور حالت خوب می شه.
اگه تو راه مردیم چی؟ مرگ دو نفر به طور همزمان در دو قطار خلاف جهت هم. همینطوری که داریم زیر لب یه چیز رازآلود می خونیم می میریم.
سرما. پس چرا پاییز نمی شه اون سوییشرت سرمه ایه رو بپوشم؟ دلتنگ برای دستکش های نصفه نیمه!
[ صدای فرود آمدن برف روی زمین ]
شب یلدا؟ « باید تنها بمونه قلب گلدون »
- چرا انار نداره پس؟
پسته دوست داره. یادم باشه همیشه یکم پسته پیشم باشه اگه دیدم ناراحته بگم غصه نخور پسته بخور.
- ببینم! دلبرانه هم که می نگری!!
- قبول نیست آقا من ندیدم. { بلافاصله پشیمان می شود. }
« من ساعتا رو بیدار نکردم خوابت رو ببینن. »
- آره اون سری این طوری نشسته بودم کنار دیوار کیمیا گفت یه زنجیر هم بگیر دستت بچرخون!
[ سر و صدای آدم ها در راهروی طبقه ی دوم ساختمان مدرسه ]
- ۹۶/۰۵/۱۶
{ ترفیع درجه }
{ حاجی غصه نخور پسته بخور که یارو کرد به کل پست }
{تنزیل درجه }
{تنزیل رو از کجا آوردم؟ }
{ ترفیع درجه ی تو به سربزحومه و تنزیل/تنزّل درجه ی خودم }
{ تو آدم نمیشی }
{ پایان باز }
{ صدای بستنِ بازیِ پایان }