[ خبر تکاندهنده ]
در داستانها این عبارت زیاد به چشمـم خورده: "خبر تکاندهندهای بود."
خودم شاید، تا همین چند ماه پیش این عبارت برایم ملموس نبود. میفهمیدم منظور چیست اما واقعن لمسـش نمیکردم.
در این چند ماه، واقعن اخبار تکاندهندهی زیادی به گوشـم خورده. از مرگ پسرخالهی یکوخردهای ماههـم تا خبر اخراج عزیزانـم از مدرسه و... از همهـشان میگذرم... بیخیال.
[ آخریـش خبر مرگ شخصی بود که تا بهحال حتا ندیدمـش و هیچ نسبتی با هم نداشتهایم. شاید چون شخص مذکور از اقوام بهترین دوستم است جا خوردم. لاادری. بههرحال تسلیت میگویم به اقوامـشان. روحش شاد و یادش گرامی. ]
+ هی، چرا جدیدن انقدر فضای وبلاگم غمناک شده خب؟ تابستونه مثلن. :/
+ این بلاگفای ... (منشوری بود) هم که آب روغن قاتی کرده و دوستان نه تنها وبلاگ خودشان را رها کردهاند، بلکه وبلاگ ما را هم به دست فراموشی سپردهاند.
- ۹۴/۰۴/۰۲