[ مقدمهای برای بازگشت شاید ]
نشسته بودم و فکر میکردم که چرا انقدر همه چیز بیمحتوا و پوچ شده. اینستاگرام خبری نیست، توییتر خبری نیست، حوصلهی زیاد حرف زدن در تلگرام رو ندارم و موضوعی نیست که واقعا دلم بخواد راجع بهش با کسی بحث کنم.
نتیجه؟ بازگشت به بلاگ.
به چند تا از وبلاگها سر زدم (دو تاشون حذف شدهن تو این مدت که نبودهم)، بعد تصمیم گرفتم که شروع کنم به ثبت کردن. سیود مسیج تلگرام رو باز کردم و چند تا عنوان یادداشت کردم برای نوشتن.
میدونی، صفحهی وبلاگمو که باز میکنم، اون بالا سمت چپ نوشتهم «بنویسیم که ثبت بشه و بدونیم چقدر اوضاع تغییر میکنه». پست قبلی یه جورایی شروع یه جریان بود که دو ماه پیش تموم شد و حالا این وسط چیزهای زیادی تغییر کردهن و هیچ کدوم این جا ثبت نشده. عجیبه.
الان نشستهم و دارم فکر میکنم که چرا انقدر همه چیز عجیبه. چرا وبلاگها همیشه من رو متاثر میکنن و چرا همه انقدر قشنگ مینویسن و چرا من انقدر بیمحتوا و پوچم. :))
فعلا همین باشه این جا تا ببینم بعدا چی پیش میاد.
بعدا نوشت: الان یه پیشنویس پیدا کردم مربوط به تیرماه 98 و خب چقدر اوضاع تغییر میکنه!