[ درخت زیبای من ]
چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ب.ظ
دیگر به راستی می دانستم که درد یعنی چه. درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دل آدم را در هم می شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آن که بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد. دردی که انسان را بدون نیروی دست و پا ها و سر باقی می گذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد.
قسمتی از کتاب درخت زیبای من.
چقدر این کتاب «خوب» بود...
+ و از بدترین لحظه هاست لحظه ای که بعد از مدت ها به وبلاگ مشترک ـِشان سر میزنی و میبینی حتی آن هم از بین رفته...