تولد
سلام!
امروز روزیه که من 11 سالمو تموم میکنم 22 دی جالبه تولدم افتاده روز ولادت امام موسی کاظم (ع)
امروز رفتم مدرسه دیدم فاطمه (دوست صمیمیم) اصلا یادش نیست تولدمه اون وقت کسی که اصلا فکرشم نمی کردم یادش باشه تو همکلاسیام اولین نفری بود که بهم گفت "تولدت مبارک" اسمش هلیاست خیلی ازش خوشم میاد.
یکی دیگه از همکلاسیامم میگفت ما صبونه نخوردیم که شیرنی بخوریم پس چرا نیاوردی؟
منم باید سه ساعت توضیح می دادم که دیشب دیر وقت یادم افتاد که باید شیرینی می خریدیم
یهو فاطمه برگشت گفت : برا چی باید شیرنی میاوردی؟
من: ماشالله عقل کل به نظرت نمیاد که من دیروز یه چیزایی بهت گفتم؟
- آهان یادم افتاد تولدته
- ٰآفرین چه عجب متوجه شدی!
یه ذره گذشت ملیکا گفت بیا هدیه های آسمانمونو رنگ کنیم.
من: باشه
- ااا من که مداد رنگی ندارم
- به من چه خودت گفتی
- لوناااااا تولدت مبارک! تو توی باغ وحشی قیافت مثل میمونه!
- آهان اینو میگی که من مداد رنگی بهت بدم؟ راستی تو خوشت میاد بهت بگن میمون؟
- نه تو ماداگاسکار این جوری می خوندن
- آهان
- لوناااااااااا! تولدت مبارک !تو توی باغ وحشی!قیافت................
- بسه دیگه باشه وردار
کوثر: لونااااااااااا! تولدت مب...............
- باشه توهم وردار ای خدا ! تولدت مبارک خوندنشونم شبیه آدم نیست.
پ . ن : اگه کسی عجیب ترین کما رو خونده ومنتظر ادامشه (که البته بعیده کسی منتطر باشه) باید بیش تر صبر کنه چون شنبه امتحانامون شروع میشه وقت ندارم آپ کنم