خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

که نوشتن قطعا یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست برای انسان.
که حتا اگه خوب نمی‌نویسیم هم، بنویسیم.
که ثبت بشه.
که بدونیم چقدر تغییر می‌کنه اوضاع.

کاغذهای ورق‌خورده

درج خاطره ها (پست قبل هم خانده شود حتمن)

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۱۸ ق.ظ

+ تو راه، بارون،آهنگ گوش کردن با صدای بلند، آلبوم شخصی فرزاد فرزین...

از پشتِ شیشه ی بارون خورده...

 

 

 

+ تو راه...جاده ی برفی...

 

+ بستان آباد...دمِ اون دسشویی عه :))  ...   75 کیلومتر مونده تا برسیم سراب :)

 

+ تو راهِ آب گرم...

 

 

+ 6 فروردین...بالکن خونه ی مامانبزرگ....آهنگ گوش دادن...هوای خنک،خوب،ابری :)

  • ۹۳/۰۱/۱۱
  • ع. ا.

نظرات  (۸)

کیا قایب بودن؟ عاقا مگه رسما دو تا نبود؟؟؟؟؟ عررررررررررررررر...... اوخی مامان بزرگت تو یه شهر دیگس؟دلت براش تنگ نمیشه؟
پاسخ:
زیاد بودن یادم نی! ۶ تا بود فرزندم :دی کلن همه ی فامیلامون سرابن،نمیدونسدی؟ :|
عطیه اسم این جاده ـهه چیه انقد قشنگه ؟ ! 8> عکس ـا رو خودت گرفتى ؟ ! بابا عکاااااااااااااس ! :-جى بالکن خونه مامان بزرگت چه قد خوبه ! من عاشق این خونه قدیمى ـام اصن ! :x چه قدم هواش تمیزه ! کجاس اینجا ؟ ! ؛؛)
پاسخ:
نمیدونم والا! جاده ی تهران - سراب :)) اونی ک از روبه روی جاده ـس مامانم گرفته آذربایجان شرقی - سراب
با سلام پست قبل خانده شد حتمن ولی همینجا همشو میگم خیلی جالب بود واقعا  اینکه اکثر خاطره ها از اونطرفه (طرف مادر) البته خب اکثرا هم اونطرف بودین و حق داری بهرحال عکس دوم از راه آبگرم هم باز نشد              بازهم بقول شاعر عید مبارکه اونایی که دوستش دارن
پاسخ:
شمره شد: 7 عدد مربوط ب خاطره با خانواده ی مادری 2 عدد خاطره مربوط ب خانواده ی پدری :| 8 عدد خاطره ی بی ربط ب هردو سمت! 3 عدد خاطره ک با هردو سمت تجربه شد :) ----- بعضیاش واقعن چیزی بود ک نمیشد اون سمت تجربه کرد،مثلن ما شبا خونه ی آنا میخابیدیم،داییم اینا هم اومدن اونجا،نصفه شبی همه خاب بودن،من و خاهرم و مامانم رفته بودیم تو اتاقی ک داییم اینا ساکن شده بودن و حرف میزدیم،اونم دقیقا شبی بود ک فردا صبحش برگشتیم تهران... ولی برا بقیش.... نمیدونم! :| --------- برا همه باز شده ک... عید شون و عیدتون بازم مبارک !
فک کنم منظور این دوست گرامیت از اسم جاده منظورش راه آبگرم استش البته فک کنم
پاسخ:
ب هر حال ک من اسم خاصی نشنیدم واسه اونجا
البته حالا که بیشتر می فکریم متوجه میشم که اشتباه فکر مینمودم
پاسخ:
:| |: :| |: :|
با عرض مجدد و طول متعالی نه تنها بهش اعتقاد ندارم بله ازش بدم هم میاد
پاسخ:
چرا؟
بازهم با عرض مجدد و همچنین طول متعالی خب دلایل که زیاد داره البته شاید از نظر تو منطقی نباشه ولی خب بقول شاعر مهم اینه خیلی باشه و هرچی باشه خیلی باشه و بالاخره هرچی باشه تو روحیاتش هم که تاثیر میذاره خب دلایل زیادن مثل اینکه همه انگاری مجبورن ... و میرن خرید و الکی قیمت ها میره بالا و چون رسم شده که سال جدید لباس جدید بیچاره اون پدرایی که ندارن و شرمنده ی خونواده میشن یا مثلا  خرج کلی شیرینی و میوه و آجیلو از اینجور چیزا یا مثلا ملت توی 5 روز اکثرا دیگه چون ادارات تا 5ام تعطیله توی پنج روز هول هولکی میرن مسافرت انگار که چی هست حالا از اینا دیگه (در این قسمت یک دلیل نوشته ودم که بنابر دلایلی حذف شد) حالا یه سری دلایل شخصی هم هست در کل به نظر من البته نوروز اصلا رسم خوبی نیست حالا بازم میگم به نظر من و من با بقیه کاری ندارم و این روزو بهشون تبریک میگم 231 تا حروف مجاز برام موند
پاسخ:
تا حالا اینجوری نگاه نکرده بودم،آره خب...منطقیه کاملن ولی دلایلی ک من واسه دوس داشتنن عید دارم اینه ک بهار کلن همه چی قشنگ میشه...شاید یکی از مهم ترین دلایلم این باشه ک تعطیلیم و ما معمولا تو این تعطیلیا میایم سراب،مطمئنا اگه تو عم ی جای دور از فامیلاتون زندگی میکردی دلت واسشون خیلی تنگ میشد...ما اگه تابستونا بیایم سراب،حتی اگه اواخر شهریور باشه دوباره شش ماه نمیبینیمتون،برا همین وقتی عید قراره بیاد من کلی خوشحال میشم ک قراره بیام سراب :) از ی طرفی واقعا از عیددیدنی و اینکه حتما لباس نو بخریم و اینا بدم میاد...آخه نمیفهمم چ معنی ای میده واقعن... ملت تو خونه ی کسی آجیل نخورن میمیرن؟ خو هرکی بره واسه خودش دو کیلو آجیل و میوه بخوره دیگه... اگه دیدوبازدید نبودو فقط ی مدت تعطیل بود عالی بود واقعا! همین دیگه...
واااای! عطی این عکسا محشرهههه!! 3> چ طبیعت بکری..! :)
پاسخ:
مرسی... (در حالت :دی خانده شود) آره... حالا زمستونش اینه...ببین پایییزش و اون یکی فصلا چقد خوشگل میشه اونجا 3>

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی