خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

دیواری برای سنجاق کردن یادداشت‌ها

خط‌خطی‌های یک ذهن آبی

که نوشتن قطعا یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست برای انسان.
که حتا اگه خوب نمی‌نویسیم هم، بنویسیم.
که ثبت بشه.
که بدونیم چقدر تغییر می‌کنه اوضاع.

کاغذهای ورق‌خورده

انشایی دیگر :دی

پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ

معلم محترمه ی انشا فرمودند: "ای نامه ک میروی ب سویش..."

ادامه ندادند؛ موضوع انشای ما همین شد.

از انجایی ک بنده با توجه ب رمان هایی ک میخوانیم وقت برای سر خاراندن نداریم انشایمان را ننوشتیم!

رفتیم مدرسه،سر زنگ اجتماعی متوجه گشتیم ک هیچی از صحبت های معلم محترمه متوجه نمیشویم،بنابراین تصمیم گرفتیم انشایمان را بنویسیمنیشخند

چشمتان روز بد نبیند،عجب انشایی شد،یک پا رمان تخیلی عاشقانه ای شد برای خودش!

کلا این را گفتیم ک خوانندگان محترم بدانند زیاد جدی نباید گرفته شود انشاهای ما!

(البته اگر خواننده ای لطف کند و بیایدنیشخند)

 

 

موضوع: "ای نامه ک میروی ب سویش...."

 

باز هم میخواهم نامه بنویسم و باز هم همان جمله ی تکراری بر بالای کاغذ نقش میبندد: « قلم را بر دست میگیرم و سعی در نوشتن نامه ای برای تو دارم»...

بازهم بعد از نوشتن این جمله، مغزم خالی از هر کلمه و جمله ای میشود و باز من میمانم و یک ذهن سیاه و خالی...گیج و مات بر دیوار ذهنم زل میزنم... چشمانم را بر هم میگذارم و سعی میکنم تصور کنم کلمه هایی را که تا دقیقه ای پیش بر در و دیوار نقش بسته بود...

جالب بود،تا دقیقه ای پیش ذهنم مملوء از حرف بود و داشت لبریز میشد، اما حالا، باز با آمدن اسمت هول شدم و کلمات یکی یکی از ذهنم گریختند

باید سعیَم را بکنم... مینویسم،مینویسم و دیگر جملات برایم مهم نیستند...فقط میخواهم بنویسم و تمام شود، خلاص شوم از این درد بی پایان... فقط میخواهم کلمات پشت هم ردیف شوند؛ و تو بدانی، از من، از احساساتم، از این غم نهفته در دلم...

تنها اتفاقی که می افتد مچاله شدن کاغذهای پی در پی است و سردرد شدید من...

به ته سیگارهای له شده در زیر سیگاری خیره میشوم... من باید بتوانم، بعد از این همه سال باید راز احساساتم را برایت بازگو کنم...

پاکت نامه ای به چشمم میخورد، نامه را با احتیاط درونش میگذارم.

***

باران میاید، آرام و با سرِ زیر افتاده نزدیکت میشوم، به اسمت خیره میشوم، گلی را پرپر میکنم، نامه را روی قبرت میگذارم و گل های پرپر شده را به آرامی رویش میریزم...

و می روم...

این بار هم، مثل همیشه...

تنها....

 

 

.................................................................

 

× گریه نکنید حالا...داستان بود :))

×× شنبه آزمون داریم و ما بجز ریاضی درس دیگری را مطالعه نفرمودیم،خدا مارا بیامرزد و رحمت کند... برای شادی روحمان صلوات

××× باز هم جوزدگی بیش از حد بنده و باز هم این لحن ب اصطلاح ادبی! هرچیزی هست الّا لحن ادبینیشخند  ابله

  • ۹۲/۱۱/۱۷
  • ع. ا.

نظرات  (۹)

براى دومین بار خوندن و براى دومین بار تحت تاثیر قرار گرفتن ! + ++ واى جدى ؟ ! دمت گرم ، روحیه گرفتم ! من که همون ریاضى ـو هم نخوندم خیر سرم +++ خوبه خودت مى دونى لا اقل :-" ++++ تو کلاستون کیانا کفاشیان دارین عایا ؟ !
پاسخ:
آخی...چقد مردم تحت تاثیرن! + ++ بَ رَ بَ بَ...تو؟ درس نخونی؟فک کن ی درصد +++ بَ رَ بَ بَ...از تو ک بهترم ++++ بله داریم،چ ربطی داشت..این همون شخصیه که چنگیز با تو نسبت داره :)*   گرفتی دیگه ب امید خدا؟
سلامـــــ چقد آپ کردی مردم تا همشو خودندم انشای بسی زیبایت راخواندم.... خوشمان آمد از شما... تعداد صلواتایی که باید بفرستم خیلی آمارش زیاد شده باید یه فکری به حالشون کرد... ... چیزی به مغز پوکم نمیر3 همی دیه :)
پاسخ:
وا!مگه چقده؟کمتر از آپ قبلیه ک..نیس؟؟ خوشت نمیومد میفهمیدم خیلی بدسلیقه ای     به به، به به...ی  سری انسان فعال و خرخوان جمع شدیم دور هم 3.6 رو تشکیل دادیم!والــــــــــا مغز پوکو خوب اومدی موافقم :)) :)
اَ وختی تو رو دیدم میزان تحت تاثیر قرار گرفتنم زیاد شده ! + ++ می تونی باور نکنی ! حالا جواباش که اومد معلوم می شه کی درس نخونده ! درصدای من : 20% 30% 10% تازه اگه نمره منفی داش فک کنم منفی می شد ! +++ عطیه این بَ رَ بَ بَ رو اَ کی یاد گرفتی ؟ ! ++++ وای جدی ؟ ! فامیل دور مائه ! خخخخ !
پاسخ:
باز هم همچنان بَ رَ بَ بَ! + ++ باوشه بابا تو ک راس میگی :| |: :| |: +++ ب قول داداشم از هیشکی...خودم از قبلن بلد بودم ++++ واقعن؟؟؟ کیه تو میشه؟؟؟...لکه ننگ پیدا شد بین خانواده ی محترممون :|
هر چى بیشتر میگذره بیشتر به این نتیجه مى رسم که چه قد خراب کردم ! ینى اون سوال ـایى که فک مى کردم دُرُس زدم ـو هم اشتبا زدم :| ++++ دخترِ خواهر شوهرِ دختر عمه ى  بابام :-""""" :-جِى خوبى عطیه ؟ ! :-"
پاسخ:
اینو وللش،۷اسفندی رو بگو :| ++++ چ رابطه ی نزدیکی:))   من خوبم تو خوبی؟ :))
شلام جریان این بَ رَ بَ بَ چیه ب ما هم بگید اخه ما مگه گناه نداریم:/:)))))))))))))))))))))))))):((((((((((((((((((((((((((میدونی انشات خیلی خیلی به سنت نمی خورد ای چه انشایی یه نوشتی
پاسخ:
شلام؟؟؟!؟!!! :| همون بروبابای خودمونه،گناه داری؟تو؟خرس گنده خجالتم نمیکشه:| :/ :|||||||||||||||||||||||| ومن همچنان :||||||||||||||||||||||||||||||||||||| من مث تو نیستم که،بیشتر ز سنم میفهمم
آقا ما دستمون خورد این س ٍشنوشته شد من چه گناهی دارم بعد از ارسال فهمیدم
پاسخ:
:|
چیه اونجوری نگاه می کنی مگه تا حالا منو ندیدی
پاسخ:
ومن همچنان :|
یعنی چه اقا من اعتراض دارم بعدش الان گوشم داره منفجر می شه از این آهنگی که گذاشتی خو این چیه
پاسخ:
ب اعتراضت ادامه بده :| خیلی هم قشنگه...بده اسپیکرت رو خاموش کن،اسپیکرتُ هم نخای خاموش کنی میشه قطعش کرد آهنگه رو :|
البته این اعتراضه مربوط به اهنگت نمیشه ها این اعتراض برای «و من همچنان»است
پاسخ:
:|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی